ای غـــرور لــعنتی !
دستـــت را از روی دهــان این بـیـچاره بـردار !
بـگذار فـریــاد کــند و بـگویـد:دوسـتت دارم ..
زمــانی از شـنیـدن ایـن جـمله..از خجـالت گـونه هـایش سـرخ میشد ..
حـال چـرا اینقـدر بـی احسـاس شـده ؟
کـه عـربده هـایم را بـه خودش نـمیـگــیـرد ؟!!!
3 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/02/09 - 21:15